ابرقدرت بعدی جهانی آن چیزی نیست که شما فکر میکنید
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۱۵۴۸۹
فرارو- ایان برمر، رئیس گروه اوراسیا و دانشمند علوم سیاسی و نویسندهای است که بر روی ریسک سیاسی جهانی تمرکز کرده است. برمر ۱۱ کتاب در مورد مسائل جهانی منتشر کرده است. او اصطلاحات قابل توجهی را در عرصه علوم سیاسی ابداع کرده که "رکود ژئوپولیتیکی" یکی از آنها میباشد و از آن برای توصیف محیط ژئوپولیتیک فعلی استفاده میکند محیطی که با فروپاشی نظم جهانی سابق به رهبری ایالات متحده تعریف شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش فرارو به نقل از فارین پالسی، چه کسی جهان را اداره میکند؟ پیشتر پاسخ دادن به این پرسش آسان بود. اگر بیش از ۴۵ سال سن دارید در دنیایی بزرگ شده اید که تحت سلطه دو ابرقدرت بود. در آن دوره ایالات متحده و متحدانش قوانین را در یک سوی دیوار برلین تعیین میکردند در حالی که اتحاد جماهیر شوروی از طرف دیگر آن را هدف قرار میداد. تقریبا هر کشور دیگری در جهان مجبور بود سیستمهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود را با یک طرف هماهنگ کند. آن دوره زمان جهان دو قطبی بود.
سپس در سال ۱۹۹۱ میلادی اتحاد جماهیر شوروی از هم فروپاشید و ایالات متحده به عنوان تنها ابرقدرت جهان باقی ماند. ایالات متحده هم از طریق نقش مسلط خود در سازمانهای بین المللی و هم با اعمال قدرت خام خواسته هایش را دیکته کرد. آن زمان دوره جهان تک قطبی بود.
با این وجود، حدود ۱۵ سال پیش جهان دوباره دستخوش تغییر شد و شکلی پیچیدهتر به خود گرفت. ایالات متحده کمتر علاقه داشت که نقش پلیس جهان، معمار تجارت جهانی و حتی تشویق کننده ارزشهای جهانی را ایفا کند. کشورهای دیگر که قدرتمندتر میشدند به طور فزایندهای میتوانستند قوانینی را که دوست نداشتند نادیده بگیرند و گهگاه خود برخی از قوانین را وضع میکردند. این دنیای تازه بود: جهانی غیر قطبی بدون رهبران جهانی.
سه رخداد باعث بروز این رکود ژئوپولیتیک شد زمانی که معماری جهانی دیگر با توازن قدرت زیربنایی سازگاری نداشت.
نخستین موضوع آن بود که روسیه وارد نظم بین المللی تحت رهبری غرب نشد. روسیه که اکنون یک قدرت بزرگ سابق قلمداد میشود به شدت عصبانی شده و غرب را دشمن اصلی خود در صحنه جهانی میبیند. فارغ از آن که تقصیر بیشتر بر عهده امریکا و متحدانش باشد یا روسیه واقعیت آن است که اکنون ما در این نقطه قرار داریم.
دوم آن که چین به نهادهای تحت رهبری ایالات متحده وارد شد، اما با این فرض که چینیها هر چه یکپارچه تر، ثروتمندتر و قدرتمندتر شوند آمریکاییتر خواهند شد (یعنی یک دموکراسی با بازار آزاد که رهبری امریکا را میپذیرد، طبق قواعد بازی میکند بدون آن که بخواهد آن را تغییر دهد). با این وجود، تحولات نشان داد که چین هنوز ماهیت چینی دارد و ایالات متحده آماده پذیرش نقش آن کشور نیست.
سوم آن که ایالات متحده و متحدانش دهها میلیون شهروند خود را که احساس میکردند از جهانی شدن عقب مانده اند نادیده گرفتند. نارضایتیهای آنان بیشتر به دلیل افزایش نابرابری درآمد و دستمزد، تغییرات جمعیتی و سیاستهای هویتی و دوقطبی شدن ناشی از فناوریهای رسانهای جدید تقویت شد. پس از دههها بی توجهی خوشخیم اکثر این شهروندان اساسا نسبت به دولتهای خود و دموکراسیهایشان بی اعتماد شده اند و به نوبه خود باعث میشوند که رهبرانشان توانایی یا تمایل کمتری برای رهبری داشته باشند.
تمام بحرانهای ژئوپولیتیکی که هر روز در تیتر اخبار میبینید به دلیل رکود ژئوپولیتیکی ناشی از این سه تحول رخ داده اند. به عبارت دیگر، بحرانها با رهبران فردی مرتبط نیستند بلکه ویژگی ساختاری چشم انداز ژئوپولیتیک ما میباشند.
با این وجود، خوب یا بد واقعیت آن است که رکودهای ژئوپولیتیکی همواره دوام نمیآورند و نظم جهانی آینده چیزی است بسیار متفاوت از آن چه ما به آن عادت کرده ایم.
ما دیگر در دنیای تک قطبی یا دو قطبی یا چند قطبی زندگی نمیکنیم. چرا؟ زیرا ما دیگر ابرقدرتهای چند بعدی نداریم مانند کشورهایی که در هر حوزهای قدرت جهانی را اعمال میکنند. درست است که ایالات متحده و چین امروز ابرقدرت نیستند حداقل نه به روشی که ما همیشه از این اصطلاح استفاده میکنیم. هیچ ابر قدرتی به معنای نظم جهانی واحد نیست. در عوض، آن چه ما امروز داریم نظمهای جهانی متعددی هستند: مجزا، اما با همپوشانی.
نخست آن که ما یک دستورکار امنیتی تک قطبی داریم. ایالات متحده تنها کشوری است که میتواند سرباز، ملوان و تجهیزات نظامی را به هر گوشه از جهان بفرستد. هیچ کشور دیگری از قابلیت مشابهی برخوردار نیست. نقش آمریکا در نظم امنیتی امروز ضروریتر و در واقع، غالبتر از یک دهه پیش است.
چین به سرعت در حال افزایش توانمندیهای نظامی خود در آسیا است، اما این قابلیت آن کشور در هیچ جای دیگری از جهان به شکل قابل توجهی در حال افزایش نیست. این موضوع به طور فزایندهای هند و متحدان دیگر امریکا در اقیانوس آرام را نگران میکند کشورهایی که اکنون بیش از گذشته به چتر امنیتی ایالات متحده متکی هستند. حمله روسیه به اوکراین، اروپا را به بیشترین وابستگی به ناتو به رهبری ایالات متحده در چند دهه گذشته رسانده است. در همین حال، ارتش روسیه با از دست دادن حدود ۲۰۰۰۰۰ نیرو و بسیاری از تجهیزات حیاتی خود در اوکراین تضعیف شده و بازسازی آن در مواجهه با تحریمهای غرب دشوار خواهد بود.
بله، چین، روسیه و سایر کشورها تسلیحات هستهای در اختیار دارند، اما استفاده از آن هنوز به مثابه خودکشی قلمداد میشود. از سویی قدرت نظامی به واشنگتن اجازه نمیدهد تا قوانینی را برای اقتصاد جهانی تعیین کند، زیرا نظم اقتصادی چند قطبی است. ایالات متحده هنوز هم اقتصاد قوی و پویا دارد، اما قدرت جهانی در این حوزه به طور گسترده مشترک است.
علیرغم تمام صحبتها در مورد یک جنگ سرد جدید ایالات متحده و چین از نظر اقتصادی به حدی وابسته به یکدیگر هستند که نمیتوانند از هم جدا شوند. تجارت دوجانبه بین دو کشور کماکان در بالاترین حد خود قرار دارند و سایر کشورها قصد دارند هم به بازار امریکا و هم به بازار رو به رشد چین (که به زودی به بزرگترین بازار جهان تبدیل خواهد شد) دسترسی داشته باشند. شما نمیتوانید جنگ سرد اقتصادی داشته باشید اگر کسی حاضر به مبارزه در آن جنگ نباشد.
در همین حال، اتحادیه اروپا بزرگترین بازار مشترک جهان است و میتواند قوانین و استانداردهایی را تعیین کند که آمریکاییها، چینیها و دیگران باید آن را به عنوان بهای تجارت با آن بپذیرند. ژاپن اگرچه به سختی، اما هنوز یک قدرت اقتصادی جهانی محسوب میشود. اقتصاد هند به سرعت در حال رشد است و به همراه آن تاثیر آن کشور در صحنه جهانی نیز رو به افزایش است.
اهمیت نسبی این اقتصادها و سایر اقتصادها در دهه آینده تغییر خواهد کرد، اما آن قدر مسلم آن که نظم اقتصادی جهانی یک نظم چند قطبی است و این چنین نیز باقی خواهد ماند.
بین نظم امنیتی و اقتصادی تنش وجود دارد. ایالات متحده میخواهد حوزههای بیش تری از اقتصاد را بهعنوان حوزههای حیاتی برای امنیت ملی تعریف کند و سایر کشورها را تحت فشار قرار میدهد تا سیاستهای خود را بر این اساس در مورد نیمه هادیها، مواد معدنی حیاتی و شاید به زودی در مورد اپلیکیشن تیک تاک هماهنگ سازند. چین به نوبه خود میخواهد از اهرم تجاری اش برای افزایش نفوذ دیپلماتیک خود استفاده کند. اروپا، هند، ژاپن و سایر کشورها میخواهند اطمینان حاصل کنند که نه امنیت و نه نظم اقتصادی بر دیگری مسلط نشوند و احتمالا در این مسیر موفق نیز خواهند شد.
پیشتر دو نظم جهانی را دیده بودیم، اما نظم سومی وجود دارد که به سرعت در حال ظهور است و به زودی نفوذ بیش تری نسبت به سایرین خواهد داشت: نظم دیجیتال. در آنجا بر خلاف هر نظم ژئوپولیتیک دیگری در گذشته و حال بازیگران مسلطی که قوانین را تعیین میکنند و اعمال قدرت خواهند کرد دولتها نیستند بلکه شرکتهای فناوری میباشند.
شما در این باره شنیده اید که چگونه تسلیحات، اطلاعات و آموزش ناتو به اوکراینیها کمک کرده تا از سرزمین خود دفاع کنند. با این وجود، اگر شرکتهای فناوری غربی در روزهای ابتدایی حمله به سرعت به کمک نمیآمدند جلوگیری از حملات سایبری روسیه و اجازه دادن به رهبران اوکراینی برای برقراری ارتباط با سربازانشان در خط مقدم جنگ امکان پذیر نمیشد و روسیه ظرف مدت چند هفته اوکراین را به اصطلاح به طور کامل آفلاین میکرد. واقعیت آن است که اگر شرکتهای فناوری و قدرت آنان در نظم دیجیتال جدید نبود اکنون زلنسکی رئیس جمهور اوکراین در قدرت نبود.
شرکتهای فناوری تصمیم میگیرند که آیا دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق ایالات متحده میتواند بدون فیلتر و در زمان واقعی با صدها میلیون نفر صحبت کند یا خیر. بدون رسانههای اجتماعی و توانایی آن برای ترویج نظریههای توطئه شورش ۶ ژانویه علیه کنگره، شورش کامیون داران در اتاوا، شورش ۸ ژانویه در برزیل رقم نمیخورد.
شرکتهای فناوری حتی هویت ما را تعریف میکنند. ما پیشتر میپرسیدیم که رفتار انسان اساسا نتیجه طبیعت است یا تربیت؟ این گمانه زنی امروز دیگر محلی از اعراب ندارد. پاسخ به آن پرسش در دنیای امروز این است: طبیعت، پرورش و الگوریتم. نظم دیجیتال در حال تبدیل شدن به یک عامل تعیین کننده در نحوه زندگی مان، آن چه به آن اعتقاد داریم، آن چه میخواهیم و آن چه که مایل هستیم برای به دست آوردن آن انجام دهیم میباشد.
این میزان حیرت انگیز قدرتی است که شرکتهای فناوری جمع آوری کردهاند به حدی که به خودی خود به بازیگران ژئوپولیتیکی تبدیل شدهاند. این بازیگران انتفاعی جنبههایی از جامعه، اقتصاد و امنیت ملی را کنترل میکنند که مدتها در انحصار دولت بودند. تصمیمات خصوصی آنان به طور مستقیم بر معیشت، تعاملات و حتی الگوهای فکری میلیاردها نفر در سراسر جهان تاثیر میگذارد. آنان هم چنین به طور فزایندهای محیط جهانی را شکل میدهند که دولتها خود در آن عمل میکنند. با این وجود، پرسش آن است که شرکتهای فناوری چگونه از قدرت جدید خود استفاده خواهند کرد؟
سه سناریوی احتمالی در این باره قابل تصور است:
اگر رهبران سیاسی آمریکا و چین هم چنان با قدرت بیشتری در فضای دیجیتال خود را مطرح کنند و اگر شرکتهای فناوری با دولتهای خود همسو شوند در نهایت به جنگ سرد فناوری بین ایالات متحده و چین خواهیم رسید. دنیای دیجیتال به دو قسمت تقسیم خواهد شد، سایر کشورها مجبور خواهند شد طرفهایی را انتخاب کنند و جهانی شدن تکه تکه خواهد شد، زیرا این فناوریهای استراتژیک جدا شده به سنگرهای فرماندهی امنیت ملی و اقتصاد جهانی تبدیل میشوند.
اگر شرکتهای فناوری به استراتژیهای رشد جهانی پایبند باشند و از همسویی با دولتها خودداری ورزند و شکاف موجود بین عرصههای فیزیکی و دیجیتالی رقابت را حفظ نمایند آن زمان شاهد جهانی شدن تازهای خواهیم بود: نظم دیجیتال جهانی شده. شرکتهای فناوری در فضای دیجیتال حاکم باقی خواهند ماند و عمدتا با یکدیگر برای کسب سود و با دولتها برای قدرت ژئوپولیتیک رقابت میکنند دقیقا به همان شیوهای که بازیگران اصلی دولتی در حال حاضر برای نفوذ در فضایی که دستورکار اقتصادی و امنیتی با هم تداخل دارند تلاش میکنند.
با این وجود، اگر فضای دیجیتال خود به مهمترین عرصه رقابت قدرتهای بزرگ تبدیل شود و قدرت دولتها نسبت به قدرت شرکتهای فناوری به فرسایش ادامه دهد نظم دیجیتال خود به نظم جهانی غالب تبدیل خواهد شد. اگر این اتفاق رخ دهد با جهان پسا وستفالیایی مواجه خواهیم شد نظمی با محوریت فناوری که تحت سلطه شرکتهای فناوری به عنوان بازیگران اصلی ژئوپولیتیک قرن بیست و یکم خواهد بود.
وقوع هر یک از سه سناریوی ذکر شده امکان پذیر است و البته هیچ یک اجتناب ناپذیر نیستند. این که کدام سناریو تحقق یابد در نهایت به این بستگی دارد که ماهیت انفجاری هوش مصنوعی چگونه باعث ایجاد تغییرات در ساختارهای قدرت موجود خواهد شد و آیا دولتها قادر هستند و میخواهند شرکتهای فناوری را تنظیم کنند یا خیر و مهمتر از آن این که رهبران عرصه فناوری تصمیم میگیرند که چگونه میخواهند از قدرت جدید خود استفاده کنند؟
منبع: فرارو
کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت موبایل اگر شرکت های فناوری ایالات متحده سایر کشور ها نظم دیجیتال نظم جهانی خواهد شد دولت ها بیش تر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۱۵۴۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
به وقتِ بیداری
بیش از ۲۰۰ روز از آغاز نسل کشی مردم فلسطین در نوار غزه میگذرد و حالا فریاد حمایت از فلسطین و اعتراض به جنایتهای بیشمار رژیم صهیونیستی صدها تن از دانشجویان آمریکایی را به تحصن و تجمعات اعتراضی در بزرگترین دانشگاههای ایالات متحده کشانده است، تجمعاتی که با وجود سرکوب گسترده نیروهای پلیس ادامه دارد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، بیش از ۲۰۰ روز از آغاز نسل کشی مردم فلسطین در نوار غزه میگذرد و حالا فریاد حمایت از فلسطین و اعتراض به جنایتهای بیشمار رژیم صهیونیستی صدها نفر از دانشجویان آمریکایی را به تحصن و تجمعات اعتراضی در بزرگترین دانشگاههای ایالات متحده کشانده است تا جهان شاهد صحنههای متعدد سرکوب خشونت بار دانشجویان آزادی خواه آمریکایی باشد.
با گذشت حدود ۵ ماه از موج اول اعتراضات دانشجویان غربی که در نهایت منجر به محاکمه، استعفا و اخراج سه تن از رؤسای معتبرترین دانشگاههای آمریکا یعنی ام آی تی، پنسیلوانیا و هاروارد به بهانه «حمایت از حرکتهای یهود ستیزانه» شد، حالا دانشجویان دانشگاه کلمبیا بیش از یک هفته است که در محوطه دانشگاه خود تحصن کردهاند و خواستار پایان همکاری دانشگاه با تولیدکنندگان و عرضهکنندگان سلاح به صهیونیستها شدهاند، آنها در ادامه از دیگر دانشگاهها نیز دعوت کردند تا به آنها بپیوندند. طولی نکشید که دانشگاههای هاروارد، ییل و نیویورک نیز به این کمپین پیوستند. البته پلیس نیز بیکار ننشست و تاکنون با حمله به دانشجویان، اساتید دانشگاه و تعدادی از خبرنگاران، جمعی از آنها را دستگیر کرده است. با این وجود اکنون بیش از ۲۰ دانشگاه بزرگ و مطرح آمریکا چون دانشگاه نیویورک، اوهایو، نیوانگلند، پرینستون، کالیفرنیا، تگزاس، میشیگان، فلوریدا، مینهسوتا، کارولینای شمالی، نورث وسترن، جرج تاون و جرج واشنگتن شاهد راهپیماییهای گسترده در اعتراض به تجاوزات رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه و همچنین صحنه زد و خورد پلیس هستند.
مقامات ایالات متحده تلاش میکنند برای توجیه خشونت نیروهای پلیس این اعتراضات دانشجویی را به عنوان تجمعات یهود ستیزانه معرفی کنند در حالی که در بسیاری از فیلمهای منتشر شده، یهودیان بسیاری نیز در اعتراضات دانشجویی حضور داشته و حتی از ابتدای طوفان الاقصی به طور جداگانهای علیه سیاستهای خصمانه آمریکا و رژیم صهیونیستی تحصن و اعتراض کرده بودند.
نخستوزیر رژیم صهیونیستی در واکنش به تظاهرات و تحصن دانشجویان دانشگاههای آمریکا ضد این رژیم سخنان تندی بر زبان آورد. بنیامین نتانیاهو که از این حد تظاهرات در آمریکا ترسیده است به دانشجویان دانشگاههای آمریکا حمله کرد و گفت: افراد یهودستیز دانشگاههای پیشرو را تصرف کردهاند. آنها خواهان نابودی اسرائیل هستند. آنها به دانشجویان یهودی حمله میکنند. این یادآور اتفاقی است که در دهه ۱۹۳۰ در دانشگاههای آلمان رخ داد.
در مقابل «برنی سندرز» نماینده مجلس سنای ایالات متحده با رد اتهامات نتانیاهو که اعتراضات دانشجویان آمریکایی علیه جنگ غزه را یهودستیزی خواند، گفت: این اعتراضات ضد یهود نیست، وقتی شما ۳۴ هزار فلسطینی را کشته و بیش از ۷۷ هزار نفر را مجروح کردهاید.
این سناتور مستقل ایالت ورمونت آمریکا افزود: این [تظاهرات دانشجویی حامیان غزه در آمریکا] یهود ستیزانه نیست اگر به این نکته اشاره کنیم که بمباران شما بیش از ۲۲۱ هزار واحد مسکونی در غزه را به طور کامل ویران و بیش از یک میلیون نفر، یعنی نیمی از جمعیت این باریکه را بیخانمان کرده است. وی ادامه داد: این ضد یهودی نیست اگر بدانیم اسرائیل زیرساختهای غیرنظامی غزه از جمله برق، آب و فاضلاب را از بین برده، سیستم بهداشت و درمان نوار غزه را نابود کرده، ۲۶ بیمارستان را از فعالیت انداخته و بیش از ۴۰۰ کارمند خدمات درمانی را کشته است.
سناتور ارشد آمریکایی همچنین خاطرنشان کرد رژیم صهیونیستی «به طور غیرمنطقی جلوی ورود کمکهای بشردوستانه به نوار غزه را گرفته و شرایطی را ایجاد کرده است که صدها هزار کودک با سوءتغذیه و قحطی مواجه هستند.»
این روزها انتشار تصاویر بازداشت اساتید مطرحی چون نوئل مکافی، رئیس دپارتمان فلسفه دانشگاه اموری در شهر آتلانتا و کارولین فولین، استاد اقتصاد دانشگاه اموری آمریکا که توسط پلیس با خشونت مورد حمله قرار میگیرد به طور گسترده در حال بازنشر در شبکههای اجتماعی است تا به جهان ثابت کند، شعار «آزادی عقیده» و «آزادی بیان» که برای سالها به ابزار اعمال فشار ایالات متحده علیه دیگر کشورهای جهان تبدیل شده بود، در مقام عمل تا چه اندازه پوچ و بی معناست و امروز به خوبی بر مردم جهان آشکار شده است که ندای حقوق انسانی تنها در جهتی کاربرد دارد که منافع کاخ سفید و رژیم صهیونیستی را تأمین نماید و اگر آزادی از این چهارچوب تخطی کند، ایالات متحده خود سردمدار مقابله با آن خواهد شد.
پس از این تظاهرات مستمر و البته دخالت و خشونتهای پلیس آمریکا، حلقههای حمایتی در سایر دانشگاههای جهان چون استرالیا، انگلیس، فرانسه، بلژیک، پرتغال، آلمان، سوئیس، ایرلند و کانادا در امتداد خیزش ضد صهیونیستی تشکیل شد. دانشجویان دانشگاه پیتسبورگ در انگلیس با برپایی تجمعی در حمایت از فلسطین، خواستار توقف فروش سلاح به رژیم صهیونیستی شدند. همچنین، مؤسسه مطالعات سیاسی فرانسه نیز به اعتراضات دانشجویی آمریکا در حمایت از غزه پیوست و پس از آن پلیس فرانسه دانشجویانی را که همزمان با سخنرانی رئیسجمهور فرانسه در دانشگاه، تظاهراتی را در نزدیکی دانشگاه سوربن برای پایان دادن به تجاوزات اشغالگران در غزه ترتیب داده بودند، سرکوب کرد.
بسیاری از کارشناسان معتقد هستند آنچه این روزها در دانشگاههای آمریکا در حال وقوع است از زمان جنگ ویتنام تا به امروز در ایالات متحده، در مورد یک موضوع خارجی، بی سابقه بوده است. ماجرا از این قرار است که در خلال سال ۱۹۷۰ میلادی، جمعی دانشجویان ایالت کنت بر علیه سیاستهای خارجی نیکسون، رئیس جمهور وقت ایالات متحده و اعتراض به گسترش جنگ ویتنام ۴ روز تظاهرات کردند. این ایالت ۲۱ هزار دانشجو در خود جای داده بود و سابقه زیادی در اعتراضات و تظاهرات داشت و همین موج مخالفتها بود که سبب تک دورهای شدن لیندون جانسون، سی و ششمین رئیس جمهور آمریکا شده بود. در روز ۴ می اعتراضات به اوج خود رسید و در نهایت ۴ نفر از دانشجویان توسط نیروهای نظامی مستقر در دانشگاه به ضرب گلوله کشته و تعداد زیادی از دانشجویان نیز مصدوم شدند. حالا با گسترش روز افزون تجمعات دانشجویان در سراسر ایالات متحده، بسیاری وقایع امروز مشابه وقایع سال ۱۹۷۰ میدانند و این تظاهرات را از عوامل اثرگذار در انتخابات آتی آمریکا عنوان میکنند، تظاهراتی که با سیاستهای سرکوبی گسترده آمریکا میتواند بایدن را به سرنوشتی مشابه جانسون دچار کند.
سرنوشت مشابه جانسون در انتظار بایدن؟محمد عباسی در همین راستا در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: نکته مهمی که در زمینه اعتراضات کنونی در آمریکا وجود دارد این است که بعد از جنگ ویتنام تا به امروز، تجمعات دانشجویی گستردهای تنها در دو یا سه مورد رخ داده است که آخرین مورد آن در رابطه با جورج فلوید بود اما بعد از جنگ ویتنام ماجرای خارجی نداشتیم که توانسته باشد تا این حد دانشگاههای مختلف را درگیر کند و حتی تجربه جنگ عراق و افغانستان نیز این حجم از اعتراض دانشگاههایی که امروز درگیر شدهاند را به دنبال نداشت.
وی افزود: در حال حاضر حدود ۲۰ دانشگاه در تجمعات حضور دارند و ۱۳ دانشگاه که دانشگاه هاروارد نیز به آنها افزوده شده است چندین روز است که تجمع و تحصن دارند، بنابراین نباید فراموش کرد که چنین اتفاقی منحصر به فرد و بی سابقه است.
این کارشناس مسائل بینالملل ادامه داد: نکته مهم دیگر این است که در زمان جنگ ویتنام تجمعات دانشجویی تبعات سیاسی گستردهای داشت و در آن زمان یکی از دلایل تک دورهای شدن لیندون جانسون، اعتراضات دانشجویی به دلیل جنگ ویتنام بود، تجربهای که میتواند برای بایدن نیز در انتخابات آتی آمریکا تکرار شود.
تصویب بسته حمایتی کنگره آمریکا و جرقه موج جدید اعتراضات دانشجوییعباسی در خصوص علت اوج گرفتن این اعتراضات گفت: اولین دلیل این اتفاق گسترش جنایات رژیم صهیونیستی است چراکه هرچه جلوتر رفتیم این جنایات و تلفات انسانی افزایش پیدا کرد و نسل جدید آمریکا شاهد این کشتار بود و علت دوم نیز بسته مالی بود که کنگره آمریکا اخیراً با همکاری دو حزب جمهوری خواه و دموکرات در حمایت از اسرائیل تصویب کرد و این اقدام نیز افکار عمومی را بیش از پیش برانگیخت که پای کار بیایند و اعتراض کنند.
وی تصریح کرد: امروز یکی از حرفهای اصلی جنبشهای دانشجویی این است که میگویند ایالات متحده در جنایتهای رژیم صهیونیستی شریک است و به این مسئله معترض بودند، و حتی طیف ترقی خواه حزب دموکرات در انتخابات مقدماتی در میشیگان و ویسکانسین رأی اعتراضی دادند تا اعتراض خود را به سیاستهای بایدن در جنگ غزه اعلام کنند اما با وجود تمام این اعتراضات، کنگره بسته حمایتی از اسرائیل را تصویب کرد و همین امر بیش از پیش خشم جنبشهای دانشجویی، جریانات چپ، مسلمان و معترضان به سیاستهای خارجی ایالات متحده را برانگیخت.
آزادی بیان به سبک آمریکاییکارشناس مسائل بینالملل با بیان اینکه متمم اول قانون اساسی ایالات متحده صریحاً اشاره کرده است که حق آزادی بیان وجود دارد گفت: بنابراین قانونی در سطح قانون اساسی که بتوان به واسطه آن با این تجمعات مقابله کرد وجود ندارد اما در سطح ایالتی قوانینی وجود داشته است که اگر دانشگاهها یا فلان گروههای دانشجویی از واژههای خاصی استفاده کنند، ممنوع است و حتی برههای در برخی مناطق آمریکا شعار معروف از بحر تا نهر را ممنوع اعلام کردند اما هرگز برخورد در سطحی که امروز پلیس با دانشجویان و حتی اساتید دانشگاهها انجام میدهد، وجود نداشت و این رسماً خلاف چیزی است که آمریکا سالها شعار داده بود و حتی بابت آن کشورهای مختلف را محکوم کرده بود.
عباسی تاکید کرد: در یکی دو هفته گذشته تقریباً تمام خبرنگاران مستقل این کنایه را به دولت آمریکا میزدند که اگر این اتفاق در کشوری مثل چین، روسیه و یا ایران رخ میداد واکنش دولت آمریکا چه بود؟ قطعاً بیانیه میداد، محکوم میکرد، وزارت خارجه آمریکا پیام میداد و حتی شاید ماجرا را به شورای امنیت میکشاند اما امروز شاهدیم که دانشجوها را با خشونت تمام دستگیر میکنند و حتی دختر یکی از نمایندگان کنگره آمریکا در مینسوتا دستگیر شد و این یعنی آمریکا صریحاً شعارهای خود را نقض میکند.
وی افزود: ممکن است در این بین شعارهای محدودی در حمایت از حماس که به زعم آنها گروه تروریستی است داده شود اما به بهانه همان یک نفر کل جنبش دانشجویی را سرکوب میکنند.
نسل زد آمریکا را متحول میکند؟کارشناس مسائل بینالملل در خصوص پیامدهای این موج اظهار کرد: یکی از مهمترین اتفاقاتی که در جامعه آمریکا در حال وقوع است بحث بیداری نسل زد و نسل جوان در آمریکا است، این مقوله بسیار مهم است و حتی استفن والتز، استاد روابط بینالملل دانشگاه هاروارد در مصاحبه جدید خود اشاره کرد که زمانی که کتاب لابی صهیونیسم در آمریکا را همراه با مرشهایمر مینوشت هرگز این میزان بیداری درمورد این موضوع وجود نداشت اما امروز نسل جدید کاملاً با این مسئله آشنا شده است و نسبت به نسلهای قبلی آمریکا، تصویر دیگری از اسرائیل دارد.
عباسی ادامه داد: این یعنی نسل جدید بیدار شده است و این جنبشها باعث میشود به مرور جوانهای بیشتری به این ماجرا بپیوند، همانطور که دیدیم این ماجرا ابتدا با دانشگاه کلمبیا آغاز شد و در روزهای گذشته دانشگاه هاروارد نیز اضافه شد و به نظر میرسد بیش از اینها گسترش پیدا خواهد کرد، بنابراین این بیداری نسل جوان نسبت به اسرائیل و به طور کلی نسبت به سیاست خارجی آمریکا روز به روز بیشتر میشود.
وی در انتها بیان کرد: پیامد دیگر این موج، تأثیر در انتخابات آمریکا است و آبان ماه بسیار مهمی در پیش است که مقولههای مهم اقتصادی و بحران مرزی نیز در آن اثرگذار است اما عامل بسیار جدی که میتواند موجب تک دورهای شدن بایدن شود، بحث سیاست خارجی و عملکرد وی در جنگ غزه است که علائم آن نیز وجود دارد و ممکن است بایدن به دلیل همین سیاستها، مانند لیندون جانسون تک دورهای شود.
بسیاری از کارشناسان معتقد هستند آنچه این روزها در دانشگاههای آمریکا در حال وقوع است از زمان جنگ ویتنام تا به امروز در ایالات متحده، در مورد یک موضوع خارجی، بی سابقه بوده است. ماجرا از این قرار است که در خلال سال ۱۹۷۰ میلادی، جمعی دانشجویان ایالت کنت بر علیه سیاستهای خارجی نیکسون، رئیس جمهور وقت ایالات متحده و اعتراض به گسترش جنگ ویتنام ۴ روز تظاهرات کردند. این ایالت ۲۱ هزار دانشجو در خود جای داده بود و سابقه زیادی در اعتراضات و تظاهرات داشت و همین موج مخالفتها بود که سبب تک دورهای شدن لیندون جانسون، سی و ششمین رئیس جمهور آمریکا شده بود.
در روز ۴ می اعتراضات به اوج خود رسید و در نهایت ۴ نفر از دانشجویان توسط نیروهای نظامی مستقر در دانشگاه به ضرب گلوله کشته و تعداد زیادی از دانشجویان نیز مصدوم شدند. حالا با گسترش روز افزون تجمعات دانشجویان در سراسر ایالات متحده، بسیاری وقایع امروز مشابه وقایع سال ۱۹۷۰ میدانند و این تظاهرات را از عوامل اثرگذار در انتخابات آتی آمریکا عنوان میکنند، تظاهراتی که با سیاستهای سرکوبی گسترده آمریکا میتواند بایدن را به سرنوشتی مشابه جانسون دچار کند.
کد خبر 748211